دلم با دلت یکی می شود اگر تو به پایم بمانی
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
گر چه مستيم و خرابيم چو شب های دگر
بـاز كن سـاقی ِ مجلس ، سر مـينای دگر
امـشـبـی را كـه در آنيم غـنيمت شـمريم
شايد ای جـان نرسيديم به فـردای دگر
مست مستم مشكن قدر خود ای پنجه غم
من به ميخانه ام امشب تو برو جای دگر
چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد
گر به جز عشق توام هست تمنای دگر
تـاروم از پی يــار دگری مـی بـايـد
جز دل من دلی و جز تو دلارای دگر
گر بهشتی است ، رخ تست نگارا كه در آن
ميتوان كرد به هر لحظه تماشای دگر
از تو زيبا صنم اين قدر، جفا زيبا نيست
گيرم اين دل نتوان داد به زيبای دگر
می فروشان همه دانند عمادا كه بود
عاشقان را حرم و دير و كليسای دگر
عماد خراسانی
میگفتـ جاهل که بودمـ عمر عزیزمـ هدر شد توی صفـ سینماها
میگفتـ امروز دیگه نقش مهمی ندارمـ توی تئاتر شماها
میگفتـ ده سال ــر روز راه دواخونه ها رو ترکـ موتور گریه کردهـ
از اون سر چاله میدونـ تا این سر توپخونهـ با توپـ پر گریه کردهـ
میگفتـ ما مرغ شامیــم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
میگفتـ فرقی نداریم فرق ما دو تا شبیه اسبـ کالسکه استـ و گاری
میرفتـ و میگفتـ پشتـ لبخند سه در چهارمـ قسط عقبـ مونده دارمـ
میگفتـ از من گذشته می رفتـ و میگفتـ امشبـ مهمون ناخوندهـ دارم
ای چرک رو اسکناسا
ارابه ی ناشناسا
پیکان دلتنگـ بابا
بار تلمبار موندهـ
از شهـر و از یار موندهـ
قربانی جنگـ بابا
من تو رفاقت تا ته خط می رم بلانسبت تف می کنم
به هرچی نمک نشناس و بی معرفت
ناصر خان ملک مطیعی
روحت شاد
آهای شومایی که فک می کنی لات بودن به خط و خال و جای تیزی و گزنه و چاقوست...
داااشِ من! لاتی به مرام و معرفته!
وگرنه همه لات بودن!لاتی به اینه که به کسی که از خودت ضعیف تره یا سنش کمتره گیر سه پیچ ندی و بیخیالش شی!
ولی اگه پاشم افتاد دیدی طرف مردم آزار بود و زدنش ضعیف کُشی نبود،
تو رووش واستی و حقشو بذاری کف دستش!
دو رفیق
دو رفیق در راهی گذر می کردند تا این که به محله کثیف و بدنام شهر رسیدند.
یکی از آن ها اصرار زیادی داشت که شب در آن محل به عیش و عشرت بگذراند ،
اما آن دیگری با وی مخالفت شدیدی کرد و از او خواست که از نیت اش دست بکشد.
متاسفانه نصایحش کارگر نشد و به ناچار دوستش را ترک گفته و با خشم و رنجش
فراوانی از آن جا دور شد. فکربه عمل زشت رفیقش او را بدجوری آشفته خاطر کرده
بود، بنابراین تصمیم گرفت که به معبدی رفته و به سبب اجتناب از گناهی که
مرتکب نشده بود. تشکر کند و کمی کتاب مقدس بخواند.اما وقتی به معبد داخل شد،
اصلا نتوانست از فکر رفیقش رها شود و دائم عمل درستی که خود انجام داده بود
را با کار زشت رفیقش مقایسه می کرد و او را در ذهنش مورد شماتت قرار می داد.
از طرفی آن رفیق خطاکار که به سمت یکی از آن اماکن پست گام بر می داشت،
عمل زشت خود را با تقوی و پرهیزکاری رفیقش مقایسه می کرد و به شدت
در خود احساس حقارت می کرد. در همین زمان زمین لرزه سختی به وقوع
پیوست و همه چیز و همه کس را به کام زمین فرو برد .
بلافاصله ماموران بهشت و جهنم مشغول کار خود شدند، چرا که
سرشان بسیار شلوغ بود. رفیق اول که در منطقه پست شهر جان داده بود توسط
کارکنان بهشت از زیر آوار در آورده شد و با احترام خاصی به سمت بهشت
هدایت شد. او ناگهان از دور دید که دوست پرهیزگارش
در میان ماموران جهنم اسیر و کشان کشان به سمت جهنم برده می شود.
بلافاصله سوال کرد که :
" بایستی اشتباهی رخ داده باشد . "
چرا که دوستش را لایق بهشت می دانست ؛ اما فرشته ای به او پاسخ داد :
" هیچ اشتباهی رخ نداده ! ما فقط دستورات را اجرا می کنیم. "
اما او هم چنان بر سوال خود اصرار می کرد و از مامور بهشت می خواست
که برایش توضیح دهد. مامور پاسخ داد : " در لحظه وقوع زلزله هیچ گناهی
از سوی تو رخ نداده بود، اما فکر تو دائم پیش زهد و تقوی
دوستت و معبدی که او در آن مشغول دعا بودمی چرخید ...و اما
ذهن رفیقت با تحقیر تو و امثال تو، مدام حول و حوش این فکر بود که
چگونه دیگران می توانند به راحتی گناه کنند و راه خطا بپیمایند "
و ادامه داد :
" تحقیر و خرد شماری دیگران و خود را برتر دانستن،
کلید دروازه جهنم برای دوستت شد "
خواستم ازت جدا شم سرد و بی اعتنا شم
اما فریبم دادی تا که به پات فدا شم
منو جادو کردی دستمو رو کردی
وای منو جادو کردی دستمو رو کردی
وقتی که می گریم زیر لب می خندی
با یکی دو بوسه لبمو می بندی
وقتی که می گریم زیر لب می خندی
با یکی دو بوسه لبمو می بندی
منو جادو کردی دستمو رو کردی
وای منو جادو کردی دستمو رو کردی
با غضب نگام نکن هستیمو تباه نکن
با دروغ بوسه هات هی منو سیاه نکن
با غضب نگام نکن هستیمو تباه نکن
با دروغ بوسه هات هی منو سیاه نکن
منو جادو کردی دستمو رو کردی
وای منو جادو کردی دستمو رو کردی
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
همیشه جایی برو که تحویلت میگیرن ،
نه جایی که دعوتت میکنن،
چون گاهی اوقات این دعوت بر سر
اجبار است نه بر حسب علاقه
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند
یکی تحمل
انسان ها شبیه هم تحمل نمی کنند
یکی تاب می آورد
یکی می شکند
انسان ها شبیه هم نمی شکنند
یکی از وسط دو نیم می شود
دیگری تکه تکه
تکه ها شبیه هم نیستند
تکه ای یک قرن عمر می کند
تکه ای یک روز ...
"رام" باش،
ولی "شیرِ رام" باش!
"موشِ رام" که باشی،
هر وقت هر کس میل مبارکَش
بکشد، له ات می کند!!!
"شیرِ رام" که باشی،
همه حواسشان هست...
عارف لرستانی که بیشتر به عنوان بازیگر طنز مجموعههای تلویزیونی شناخته میشود،
صبح 26 فروردین 96 در سن ۴۶ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.
به گزارش«دیارباران»،عارف لرستانی متولد ۱۵ بهمن ۱۳۵۰ در کرمانشاه، بازیگر تئاتر و تلویزیون بود
که با مجموعه جنگ ۷۷ به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت و
پس از آن در چندین مجموعه دیگر از جمله قهوه تلخ با او همکاری کرد.
فوت لرستانی به قدری ناگهانی و غیر منتظره بود که بلافاصله هنرمندان و
چهره های مطرح کشور اینستاگرام هایشان به آن واکنش نشان دادند.
پرویز پرستویی: متاسفانه با آغاز سال نود و شش
همکار عزیزمان عارف لرستانی ،ازبازیگران خوب طنز کشورمان هم به دلیل سکته قلبی به دیار باقی شتافت
درگذشت ایشان را به خانواده محترمش وجامعه هنری تسلیت عرض میکنم.
روحش شاد ویادش گرامی
قدیـــــما لباسِ "رفاقـــــت" ، "معرفـــــت" بود
اما جدیدا "منفعـــــت" ، جای"معرفـــــتو" گرفته..
سلامتــــــــــی "رفقایـــــی که"
که هنـــــــــوز لباس کُهنِشـــــون تـنـشونه...
متن آهنگ حبیب بنی آدم
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار نماند دگر عضوها را قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
چو عضوی به درد آورد روزگار نماند دگر عضوها را قرار
بنی آدم ادم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
واعظی پرسید از فرزند خویش،
هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست!
پروین اعتصامی
ﭘﺴﺮﺍ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻥ !
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺎﯼ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺒﺸﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺣﻖ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺩﺍﺭﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﺷﻮﻥ ﮎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻐﻠﺸﻮﻥ ﺑﻮﺩﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺧﺠﺎﻟﺘﺸﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻧﺪﻧﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﻦ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻧﺎﯼ ۱۰ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮎ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﺷﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺘﺮﮐﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺒﺎﺭﻩ ﭼﻮﻥ
ﺯﺷﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺮﺩ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﮎ ﺍﮔﻪ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﻠﻨﺪﺷﻦ،ﺑﺎ ﻟﻘﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ
ﻣﯿﻔﻬﻤﻮﻧﻦ ﺳﺮﮐﺎﺭﺕ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻏﺮﻭﺭﺷﻮﻥ ﮎ ﺯﯾﺎﺩ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻣﯿﺮﻩ ﻭﻟﯽ ﺩﻡ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﮎ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﻣﯿﮑﻨﻦ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺩﻭﺭﯾﺸﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ..
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﮓ ﺩﻭ ﺯﺩﻧﺎﺷﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﯽ ﻣﻨﺖ ..
ﺳﻼﻣﺘﯿﺸﻮﻥ ﮎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺲ ﻧﺎﺯﺷﻮﻧﻮ ﺑﮑﺸﻪ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﺯ ﻣﻌﺸﻮﻗﺸﻮﻧﻢ
ﺑﮑﺸﻦ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﺍ ﻧﻪ ﻧﺮﺍ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﯾﺸﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﺷﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﯾﺨﺘﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺣﺎﻝ ﺯﺩﻧﺸﻮ ﻧﺪﺍﺭﻥ ...
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻒ ﻣﯿﻢ ﻣﺚ ﻣﺮﺩ ...
ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﻴﺎ
دخترم دنیا محل گذره
کسی سود از دشمنی نمیبره
دخترم زندگی شیرینه ولی
حیف که مثل باد میاد میگذره
دخترم تو راحت جون منی
گرمی رگهای بی خون منی
دخترم هستی بابا دست توست
تو همه هستی و ایمون منی
دخترم چشماتو وا کن ببینی
این که باهات حرفا داره ، پدره
تو به من امید زندگی میدی
عمر جاوید همیشگی میدی
رو لبت تا گل خنده وا میشه
دلم از هر چی غمه جدا میشه
اگه یک روز تو رو بابا نبینه
گل بوسه از لب تو نچینه
نمیدونی چه عذابی میکشه
اگه اون روز کنار تو نشینه
دخترم چشماتو وا کن ببینی
این که باتو حرفا داره ، پدره
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
جمعه یعنی تلویزیون سیاه سفید ۲۱ اینچ پارس ،
گزارش هفتگی ، بوی نم ، فيلم سينمايي ژاپني، مشق های ننوشته …
این تعریف از جمعه هیچوقت از سرم بیرون نمیره !
خردمند هرگز غم آنچه را از دستش رفته نمی خورد
حتی اگر عزیز ترین کسش مُرد و وی را به خاک سپرد
شکسته ی غم و درد نمی گردد
دیگر آنکه مُرد خردور از نادیدنیها چنان دل می کند
که باد از بید می گذرد
به جهانی ندهم عالم درویشی را
که جهان غمکده ای در نظر درویش است
انجا كه نظر گه دلِ درويش است
درويش خدا نيست
خدا درويش است
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طُفیل عشق میبینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم
شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
آیا از بودن در مجازی خسته اید؟
آیا تا کنون خواسته اید از فضای مجازی بهره ای ببرید ؟
آیا مایلید در زمانی که در مجازی هستید علاوه بر وبگردی به در آمد نیز برسید ؟
کافی ایست با ما همراه باشید
\وب❤مشتیــــــــا❤تقدیم می کند/
با در آمد 20 ریال تا 100000 تومان در ماه در صورت تمایل در نظرات همین پست
اعلام کنید با تبادل لینک یک به یک می توانید به در آمد از 20 ریال تا 100هزار تومان
و بیشتر دست یابید به دین صورت که شما ابتدا می بایست لینک ما را در وب خود
لینک نمایید سپس با اعلام به ما در نظرات همین پست ما هم لینک شما را در وب
خود لینک می کنیم سپس روزانه با مراجعه به وب یکدیگر و بازدید از پست های
وب یکدیگر می توان به درآمد رسید برای کسب اطلاع بیشتر می توانید در ساعاتی
که آنلاین هستیم با مدیر وب مکاتبه نمایید و یا اینکه در صورت تمایل در نظرات
همین پست آدرس وب و تمایل به همکاری خود را اعلام کنید تا در اسرع وقت و
زمانی که مدیر وب آنلاین هست با شما تماس گرفته شود و همکاریآغاز گردد%%
از صدای گذر آب چنان می فهمم
تندتر از آب روان عمر گران می گذرد
زندگی را نفسی ست ازرش غم خوردن نیست
آنقدر بخند تا که ندانی غم چیست
چه کنم چکار کنم تو منو نشناختی
تو ببین به کی به چی عشث منو باختی
برو که بی حقیقتی
تو قلبم جات نیست
اینقدر از تو دور شدم
که دیگه پیدا نیست
تو رفیق نارفیق چه بد شدی ای وای
خونه آتیش زدن و بلد شدی ای وای
برو که بی حقیقتی
تو قلبم جات نیست
اینقدر از تو دور شدم
که دیگه پیدا نیست
هوای تازه تر می خواهم
عاشق اون بنفشه هام
بنفشه های شهرمون
خسته از این اسارتم
دنبال اون ستاره هام
ستاره های مهربون
چه کنم تو باغچه ها بنفشه نیست ناز نیست
تو نگاه نرگس ها شراب شیراز نیست
برو که بی حقیقتی
تو قلبم جات نیست
اینقدر از تو دور شدم
که دیگه پیدا نیست
هر کس را سرنوشتی مقدر است
یکی روز و شب در طلب سربلندی و سروری به جان می کوشد
و بهر ه اش جز خستگی و فرسودگی و نامرادی چیزی نیست
به تعبیر دیگر در کنار چشمه روشن و گوارا تشنه می ماند
از سوی دیگر بی هنری بختیار
بی آنکه تن به کار و کوشش بسپارد
روزگار بر او می خندد و از همه گونه آسایش و آرامش برخوردار می گردد
پروردگار چنین خواسته و تدبیر بر تقدیر کارگر نمی افتد
تو رفــاقـــت
ازهمه چیزمون گذشتیـــم ،
اینقــدرگذشتیم که حالا شدیم گذشتـه دیگـــران....
تو رفـاقــت همـه چیز گذاشتــیم
اینقدر گذاشتیــم که
گذاشتنمـون کنــار ...
سلامتی هرچی خوبه که بدش ماییم
سلامتی هرچی بزرگه که کوچیکش ماییم
سلامتی هرچی رفیقه که اگه قابل بدونن خاک زیر پاش ماییم …
گل گلخونه من یکی یک دونه من
چراغ خونه من اومدم باز اومدم باز
نمی خوام گریه کنم واسه مرگ غنچه ها
تو به من هدیه بکن پر پرواز پر پرواز
خسته دلداری می خواد از شما یاری می خواد
توی قحطی بهار دل پرستاری می خواد
گل گلخونه من یکی یک دونه من
چراغ خونه من اومدم باز اومدم باز
نمی خوام گریه کنم واسه مرگ غنچه ها
تو به من هدیه بکن پر پرواز پر پرواز
به من غم زده دل مرده دوباره درس محبت بدهید
من افسرده نا امید و دوباره به خنده عادت بدهید
خسته دلداری می خواد از شما یاری می خواد
توی قحطی بهار دل پرستاری می خواد
گل گلخونه من یکی یک دونه من
چراغ خونه من اومدم باز اومدم باز
نمی خوام گریه کنم واسه مرگ غنچه ها
تو به من هدیه بکن
پر پرواز پر پرواز پر پرواز پر پرواز
دانلود آهنگ گل گلخونه عارف
مرد یعنی :
وقتی کنارشی احساس امنیت می کنه
مرد یعنی :
تا ته تهش مرام و معرفت داشتی باش واس رفیق
مرد یعنی :
پهلوون باش ولی نامردی نکن
و چه بودیم و چه شد
مردی که مرد
غیرت هم مرد معرفت مرد حیا مرد ناموس آدم شد برای هر کس و ناکسی
رفیق از پشت خنجر کشید و زنت شبها شد باس تو و روزها باس کسی دیگه
قلب ها سنگ شد مرام ها کور شد عشق ها دروغ شد و سیاهی شد ته آرزوهات
بله داش مشکل همین هست اگر مردی مرد باش اگر زنی زن باش
خودت باش
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن
هرچه می خواهی بکن
محتاج نامردان مکن!
::
در بیابان ها اگر صد سال سرگردان شوی
بهتر است تا در وطن محتاج نامردان شوی
زمان عيد نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاري آغاز ميشود. در دانش ستارهشناسي، اعتدال بهاري يا اعتدال ربيعي در نيمکره شمالي زمين به لحظهاي گفته ميشود که خورشيد از صفحه استواي زمين مي گذرد و به سوي شمال آسمان ميرود. اين لحظه، لحظه اول برج حمل ناميده ميشود، و در تقويم هجري خورشيدي با نخستين روز (هرمز روز يا اورمزد روز) از ماه فروردين برابر است.
در کشورهايي مانند ايران و افغانستان که تقويم هجري شمسي به کار برده ميشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهاي آسياي ميانه و قفقاز، تقويم ميلادي متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته ميشود و روز آغاز سال محسوب نميشود.